آنقدر زیبا بوداکثراوقات که ازخانه خارج می شد مردم دورش جمع می شدند خجالت می کشیدوبه خانه برمی گشت لقبش یوسف زهرا بود ونامش حسن(ع)...
صلح امام حسن(ع) ضامن بقای اسلام...
امام حسن ـ علیه السلام ـ دارای قلبی پاک و رئوف نسبت به دردمندان و تیره بختان جامعه داشتند و با خرابهنشینان دردمند و اقشار مستضعف و کمدرآمد همراه و همنشین میشدند و دردِ دلِ آنها را با جان و دل میشنیدند و به آن ترتیب اثر میدادند، و در این حرکت انساندوستانه جز خداوند را مدّنظر نداشتند نیز هیچگاه هر ضعیف، ناتوان و درمانده، ناامید از درب خانه آن حضرت برنمیگشت، حتّی خود ایشان به سراغ فقرا میرفتند و آنها را به منزل دعوت میکردند و به آنها غذا و لباس میدادند.1
امام حسن ـ علیه السّلام ـ تمام توان خویش را در راه انجام امور نیک و خداپسندانه به کار میگرفت و اموال فراوانی در راه خدا میبخشید، مورّخان و دانشمندان در شرح حال زندگانی پر افتخار ایشان، بخششهای بیسابقه و انفاقهای بسیار بزرگ و بینظیری ثبت کردهاند. آن حضرت در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کردند و سه بار نیز ثروت خود را به دو نیم کردند و نصف آن را برای خود و نصف دیگر را در راه خدا به فقرا بخشیدند.2
از ابن شهر آشوب روایت شده که روزی امام حسن ـ علیه السّلام ـ بر جمعی از گدایان گذشت که پارهای چند از نان خشکها را بر روی زمین گذاشتهاند و میخورند، چون نظر ایشان به آن حضرت افتاد از امام دعوت کردند و حضرت از اسب پیاده شدند و فرمودند: خدا متکبّران را دوست نمیدارد و با ایشان نشستند و از طعام ایشان تناول کردند و سپس از همه گدایان خواستند که برای صرف غذا به خانه حضرت بروند و حضرت بر ایشان طعامهایی نیکو حاضر ساختند و به لباسهای فاخر همه آنها را مزیّن ساختند.3
تاریخ از بخشندگیهای امام حسن ـ علیه السّلام ـ داستانهای فراوان به یاد دارد مثلاً روزی عربی به نزد ایشان آمد و درخواست کمک کرد و امام دستور دادند که آنچه موجود است به او بدهند و قریب ده هزار درهم موجود را به آن اعرابی بخشیدند.4
نسبت به کرامتهای امام حسن ـ علیه السّلام ـ داستانهای زیادی در تاریخ آورده شده است که جای ذکر همه آنها نیست. امّا وقتی از خود امام پرسیدند، چرا هرگز سائلی را ناامید برنمیگردانید؟ فرمودند: من هم به درگاه خدا سائلی هستم و میخواهم که خدا محروم نسازد و شرم دارم که با چنین امیدی سائلان را ناامید کنم. خداوندی که عنایتش را به من ارزانی میدارد، میخواهد که من هم به مردم کمک کنم،5 لذا به خاطر این بخشندگیها و کارهای نیکویی که از امام حسن ـ علیه السّلام ـ در مسیر خیر، احسان و کمک به طبقات درمانده و نیازمند انجام میگرفت و آنچه را که داشت به آنها میبخشید باعث شده که به ایشان کریم اهل بیت گفته شود.
پس با توجه به کرامتها و بخششهای کمنظیر و گاهی بینظیر آن امام بزرگوار لقب «کریم» برازنده آن حضرت است. البته باید توجه داشت که همه ائمه نور واحد هستند و همه دارای تمام فضایل و کرامات هستند. هر چند که شرایط زمان و مکان در بروز و برجستهتر شدن برخی از اوصاف آنها دخیل بوده است.
--------------------------------------------------------------------------------
منابع:
[1] . زمانی، احمد، حقایق پنهان، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اوّل، سال 1375، ص 268.
[2] . قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، 1374، قم، ج1، ص 417 ـ پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، نشر مؤسسه تحقیقاتی امام صادق، چاپ دوّم، 1374، ص 90.
[3] . مجلسی، محمد باقر، جلاء العیون، نشر انتشارات علمیه اسلامیه، ص 241.
[4] . شیخ عباس، قمی، منتهی الآمال، پیشین، ص 418.
[5] . قرشی، باقر شریف، زندگانی امام حسن ـ علیه السّلام ـ ، ترجمه فخر الدین حجازی، تهران: نشر بعثت، چاپ اوّل، 1376، ص135
برگرفته از خبرگزاری شبستان
زندگى سراسر افتخار امام مجتبى(ع) جلوههاى زیبا و پرشکوهى داشت. او در روز پانزدهم رمضان سال سوم هجرى پا به عرصه وجود گذاشت.
هفت سال در دامن پرفیض رسول خدا(ص) از چشمههاى زلال نبوت بهره برد. وحى الهى فکر و اندیشه او را شکل داد و اعماق جانش را جهت بهره دهى به اسلام و مسلمانان آماده ساخت. سپس سى سال حوادث تلخ و شیرین بعد از رحلت پیامبر وى را از تجربه هاى گران بهرهمند ساخت.
در سال چهلم هجرت، هدایت کشتى اسلام، در سخت ترین موقعیت، به عهده او گذاشته شد. آن امام معصوم(ع) با کمترین آسیب و تلفات امت اسلامى را رهبرى کرد، توطئه هاى بزرگ و خطرناک بنى امیه را نقش بر آب ساخت، مانع نابودى اسلام و برنامه هاى حیات بخش آن شد و پیش بینى پیامبر خدا(ص) را تحقق بخشید.
بر خورد زیباى امام حسن(ع) در قصه صلح افتخار بزرگى در تاریخ اسلامى بر جاى گذاشت. نویسندگان و تحلیل گران بسیارى به آن پرداخته و ابعاد گوناگون آن را بررسى کرده اند. گروهى همانند شیخ راضى آل یاسین(ره) کتابى در 374 صفحه تدوین کرده، آن را «صلح الحسن» نامیده اند و جمعى نیز در صفحات بیشتر یا کمتر به ترسیم تلاش هاى این سرور جوانان بهشت پرداختند.
بیعت با امام مجتبى(ع)
بیعت یکپارچه مردم کوفه و نمایندگان قبیله هاى مختلف در مسجد کوفه در روز بیست و یکم ماه رمضان سال چهلم هجرت بعد از شهادت مولى الموحدین(ع) وحشت بزرگى در دل معاویه و حاکمان شام پدید آورد. آنان احساس کردند توطئه ترور آن بزرگمرد به طرفداران اهل بیت عصمت و طهارت عزمى راسختر بخشید و آنان را در استمرار راه خویش مصممتر ساخت.
توطئه هاى معاویه
معاویه، با شنیدن اخبار فوق، یاران و نزدیکان خویش همچون عمروعاص، قیس بن اشعث، ولید بن عقبه و عتبة بن ابى سفیان و ... را فرا خواند، نشستى تشکیل داد و درباره چگونگى برخورد با حکومت تازه پاى امام حسن(ع) و براندازى آن با آنان به مشورت پرداخت او گفت: چنانچه اندیشه هاى اساسى جهت براندازى حکومت علوى نکنید، براى همیشه با تهدید مواجه خواهیم بود. پس از سخنان معاویه شورا برگزار شد. رهاورد این نشست تصمیمهاى زیر بود که بتدریج جامه عمل پوشید:
1- فرستادن جاسوس جهت اغتشاش و آشوب و ایجاد نا امنى.
2- تطمیع و تهدید نیروهاى ارشد نظامى و لشکریان امام مجتبى(ع) مانند عبیدالله بن عباس و قیس بن سعد.
3- ارسال گشتى هاى رزمى در اکیپهاى کوچک و بزرگ جهت ضربه زدن و ایجاد رعب و وحشت در مرزهاى حکومت علوى مانند حمله به بسر بنارطاة و کشتن دو فرزند کوچک عبید الله بن عباس به نامهاى عبدالرحمان و قثم در شهرهاى یمن یا مکه،
4- شایعه صلح قبل از تحقق آن و تبلیغات گسترده در این زمینه.
5- انتشار شایعه هاى بى اساس چون کشته شدن قیس بن سعد بن عباده و افراد دیگر،
6- شایعه پناهندگى بعضى از شخصیتهاى سیاسى، نظامى حکومت امام حسن مجتبى،
7- جنگ روانى تمام عیار علیه کارگزاران صالح و متعهد و دلسوز آن حضرت در شهرهاى مختلف.
8- فعال شدن ستون پنجم و نیروهاى وابسته اموى و افراد ناراضى در شهرهاى کوفه، کربلا، بغداد، مکه، مدینه.
انگیزههاى صلح
توطئه هاى فوق سبب شد تا حکومت تازه نفس امام مجتبى(ع) گرفتار مقابله و برخورد با آنان گردد، از برنامه ریزهاى دراز مدت و جابجایى نیروهاى خسته و ناتوان و غیر علاقهمند منصرف شود و نتواند شالوده محکمى را پى ریزى کند.
از سوى دیگر، طولانى شدن معرکه صفین به مدت هیجده ماه و کشته شدن حدود 70 هزار تن در لیلة الهریر و فقدان نیروهاى ارزشمند و صحابه بزرگ پیامبر(ص) مانند عمار یاسر، هاشم مرقال، ثابتبن قیس، ذوالشهادتین و ...، که سابقهاى درخشان در تاریخ اسلام داشتند، و از همه مهمتر شهادت امیرمؤمنان در فرو پاشى شیرازه حکومت تاثیر بسزا داشت.
مورخان گفتهاند:36 تن از رزمندگان غزوه بدر، که آخرین ستارگان تابناک ایمان و عقیده از زمان پیامبر(ص) بودند، در نبردهاى جمل، نهروان و صفین به شهادت رسیدند که ضربهاى کوبنده بر پیکر لشگریان عراق بود.
امام مجتبى(ع) فرمود: سوگند به خدا، من حکومت و خلافت را تسلیم معاویه نکردم، مگر بدان سبب که یارانى براى نبرد با او نیافتم. چنانچه همراهانى مىداشتم، شب و روز با وى(معاویه) جنگ مىکردم و (آنقدر) به نبرد علیه او ادامه مىدادم تا خداوند بین ما حکم کند.
سبط اکبر رسول خدا(ص) چنان مىدید که جنگ شروع شود، به شکست نظامیان عراق مى انجامد و معاویه بدین بهانه همه دوستان اهل بیت(ع) را خواهد کشت. از اینرو فرمود:
انى خشیت ان یجتث المسلمون عن وجه الارض فاردت ان یکون للدین ناعى
من ترسیدم ریشه مسلمانان از روى زمین کنده شود، خواستم، براى پاسدارى و حفاظت از دین، نگاهبانى باقى بماند. و در جاى دیگر فرمود: فصالحتبقیا على شیعتنا خاصة من القتل، فرایت دفع هذه الحروب الى یوم ما فان الله کل یوم هو فى شان
حفاظت شیعه از نابودى و کشته شدن، مرا ناگزیر به مصالحه ساخت. پس مناسب دیدم جنگ را به روزى دیگر واگذارم. تکلیف انسان براساس اوامر الهى هر روز به گونهاى است و باید آن را انجام دهد.
قرارداد صلح و شرطهاى اساسى آن
به نوشته مورخان در سال 41 ه .ق، در یکى از ماههاى ربیع الاول یا ربیع الثانى و یا جمادى الاولى، معاویه به وسیله عبدالله بن عامر و عبدالرحمان بن سمره نامهاى به عنوان قرارداد صلح، براى حسن بن على(ع) فرستاد.
این نامه کاملا سفید بود و فقط در بالاى آن یک خط نوشته شده بود، ان اشترط فى هذه الصحیفة التى ختمت اسفلها ما شئت فهو لک، این نامه را در خصوص قرارداد صلح فرستادم. من آن را امضاء کردهام هر شرطى را که شما مىخواهید و صلاح مىدانید در آن بنویسید. مورد قبول من است.
در پایان نامه، جهت اطمینان بیشتر سوگندهاى بزرگى یاد کرد، به امضاى همه بزرگان دربارش رساند.
نامه فوق به دو گونه نقل شده، ما به جهت اختصار به نقل دوم مىپردازیم که بندهاى آن به صورت جداگانه ذکر شده است.
بندهاى قرارداد صلح
ماده اول: واگذار کردن حکومت به معاویه به شرط آن که بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) و سیره و روش خلفاى شایسته عمل کند.
ماده دوم: خلافت بعد از معاویه از آن حسن بن على(ع) است و چنانچه حادثهاى براى او پیش آمد و او موفق نشد، حکومت از آن حسین(ع) است و معاویه حق ندارد، بعد از خود جانشین تعیین کند.
ماده سوم: دشنام دادن و نفرین به امیرمؤمنان(ع) در قنوت نماز ترک شود و کسى از آن حضرت جز به نیکى یاد نکند.
ماده چهارم: همه مردم از هر رنگ و نژادى که هستند و در هر جا زندگى مىکنند، باید از امنیت کامل برخوردار باشند و آنچه در گذشته انجام داده اند، مورد عفو قرار گیرد افراد به بهانه هاى واهى مورد تعقیب واقع نشوند و با مردم عراق به خشونت رفتار نگردد.
ماده پنجم: یاران و شیعیان على(ع) در هر جا هستند، در امان باشند و به آنها تعرضى نشود و جان و مال و ناموس و فرزند ایشان از امنیت کامل برخوردار باشد. معاویه باید از تعقیب و سوء قصد به آنها بپرهیزد، حقوق هر صاحب حقى را به خودش برساند و آنچه در دستیاران على(ع) استباز پس گرفته نشود.
ماده ششم: هرگز علیه امام حسن و برادرش امام حسین(ع) و هیچ یک از خاندان اهل بیت(ع) آشکارا و نهان توطئهاى نکند(ستمى و آزارى نرساند) و در هیچ نقطهاى از روى زمین براى آنان وحشتى ایجاد نکند.
ماده هفتم: در حضور معاویه اقامه شهادت نشود و معاویه حق ندارد خود را امیرمؤمنان بنامد.
ماده هشتم: از بیت المال کوفه، مبلغ پنج میلیون درهم مستثناست، آن مبلغ ربطى به قرار داد صلح ندارد. معاویه باید بدهى هاى بیت المال را بپردازد و بر اوست هر سال مبلغ دو میلیون درهم به برادرم حسین بدهد. بنى هاشم را در بخششها و عطاها بر بنى عبد شمس ترجیح دهد و هر سال یک میلیون درهم جهت فرزندان شهداى جنگهاى جمل و صفین و به آنانى که در رکاب امیرمؤمنان(ع) به شهادت رسیدهاند، داده شود، و این مبلغ باید از مالیات مربوط به دارابجرد باشد.
شروط فوق در نامه هاى رسمى امضاء نشده، رد و بدل گردید. معاویه از شام به مسکن آمد و قرارداد صلح در آنجا به صورت علنى و رسمى در حضور بسیارى از مردم، خوانده شد، بعضى از مورخان گفته اند: عقد صلح در «بیت المقدس» و یا «ادرح» اجرا گردید. این دو قول قوت چندانى ندارد، زیرا مسکن محل تجمع نیروهاى نظامى دو طرف بود و فرماندهان عالى رتبه نیز حضور داشتند.
توضیحى پیرامون مواد صلحنامه
بندهاى قرارداد مصالحه. که از سوى سبط اکبر پیامبر مطرح شده، داراى امتیازات بسیارى است که در هر زمان، جایگاه والاى سیاسى - الهى خود را باز مىکند و منشور اصلاح و انقلاب تدریجى را پىریزى مىنماید. امام(ع)، در این قرارداد، کوشید پرده از چهره معاویه بردارد و تبلیغات دروغینى که جهت تثبیت موقعیت اجتماعى او انجام گرفته، خنثى کند.
بند اول: اعمال و کردار وى را مخالف قرآن و سیره پیامبر(ص) و خلفاى صالح دانسته و از وى خواسته است تا بعد از واگذارى حکومت، برنامه هاى آینده خویش را بر اساس قرآن و روش پیامبر قرار دهد.
بند دوم: به موقت بودن حکومت معاویه اشاره مىکند و اینکه او نمىتواند سرنوشت آینده مسلمانان را بر عهده گیرد، بلکه آینده از آن خود یا برادرش حسین(ع) و یا شورایى از مسلمانان است که خط و مشى را تعیین مىکنند.
بند سوم: بیانگر کینه معاویه به اهل بیت پیامبر(ص) است او آغازگر سب و نفرین علیه شخصیتى همچون على بن ابىطالب(ع) بود.
بند چهارم: بر بىتقوایى، ستمگرى و نژاد پرستى معاویه اشاره مىکند و از او تعهد مىگیرد امنیت را برقرار سازد و متعرض مردم، بویژه مردم عراق و علاقهمندان به اهل بیت(ع) نگردد، زیرا بسیارى از آنان حامى و یاور پدرش على(ع) بودند.
بند پنجم: خواستار حفاظت و امنیت ویژهاى براى یاران على(ع) است و سپس تصریح مىکند: بر معاویه است پاکباختگانى چون حجربن عدى، میثم تمار، عمرو بن حمق و ... را ارج نهد و حقشان را ادا کند، نه اینکه، به خاطر حقگویى، آنان را تعقیب کند و ترس و وحشت را حاکم سازد.
بند ششم: تاکیدى استبر دو بند پیشین و هشدارى استبر ترک توطئه آشکار و پنهانى حاکمان شام علیه امام و اهل بیت(ع)، زیرا آنان مشعل هدایت این امتند و معلوم بود که معاویه و بنى امیه براى رسیدن به اهداف شوم خود خستسراغ آنان را خواهند گرفت.
امام مجتبى(ع) در بند هفتم، بالاترین ضربه روحى را بر پیکر معاویه و بنىامیه وارد کرده است، زیرا:
اولا: اقامه شهادت باید نزد افراد عادل، مطمئن و مورد وثوق انجام گیرد و معاویه از این خصال نیک به دور است. مرحوم مجلسى در این باره مىنویسد: شهادت باید نزد حاکم عادل و قاضى فصل(تمیز دهنده بین حق و باطل) اقامه شود و درباره او اطمینان حاصل شود که حق را احیا و با باطل مبارزه مىکند.
امام با آوردن این قیدها خواسته است، معاویه را فاقد صفات مذکور معرفى کند.
ثانیا: اگر معاویه خود را امیرالمؤمنین نداند، مسلم امام(ع) که خود یکى از افراد مؤمن است، تحت ولایت و سرپرستى او نخواهد بود، به همین ترتیب، دیگر افراد متدین، متعهد و دلسوز شیعه پس در آن صورت او حقى بر گردن هیچ مؤمنى پیدا نخواهد کرد.
اما بند هشتم، که در برگیرنده مسایل مالى، بیت المال، پرداختسالانه به حسین بن على(ع) و پرداختبدهىهاى حضرت و رسیدگى به بازماندگان شهداى صفین و جمل است، از اساسى ترین شروط قرارداد صلح به شمار مى آید.
نقد و بررسى
علامه باقر شریف قرشى شرط هشتم قرارداد صلح را غیر واقعى مىداند، زیرا طبق استدلال ایشان، بیت المال در اختیار امام مجتبى(ع) بود و درخواست معنا ندارد و دیگر اینکه این بند با سیره امیرالمؤمنین(ع) که بیت المال را هر شب مىروبید، سازگار نیست. در پاسخ باید گفت: اولا: امام(ع) با این حرکت، صداقتخویش را ثابت کرد و براى همیشه از اتهام اختلاس بیت المال رهایى یافت و هیچ کس نتوانست آن حضرت و برادرش و دیگر دست اندرکاران حکومتش را متهم کند.
ثانیا: مگر مىشود مملکتى که گرفتار جنگهاى پرهزینهاى همچون صفین و جمل و... بود و پیوسته به اسب، شتر، لباس و شمشیر و سپر و نیزه نیاز داشت پشتوانهاى در بیت المال نداشته باشد؟ آنهم جنگى که بیش از هشتاد هزار نیرو و جنگجو در آن شرکت جسته است.
ثالثا: سیره على(ع) افزون کردن بیت المال است «توفیر فیئکم علیکم» به طورى که پشتوانهاى قوى براى مسلمانان باشد و فئ غنائم، مالیات و زکوات را شامل مىشود.
رابعا: صدقات و حق فقرا، که على بن ابىطالب(ع) آن را نگه نمىداشت و به فقرا مىرساند و سعى مىکرد چیزى از آن را نگاه ندارد، جزئى از بیت المال عمومى کشور بود نه همه آن.
و اما در مورد درخواست 2000000 درهم در سال براى حسین(ع)، باید توجه داشت که این مبلغ براى مصرف شخصى خود امام حسین(ع) نبوده، بلکه جهت فقرا و درماندگان هزینه مى شد، زیرا خانواده هاى فقیر و آبرومندى در کوفه بودند که غیر از امام و برادرش(ع) کسى آنها را نمى شناخت.
نکته قابل توجه اینکه چون دین و بدهکارى امام مجتبى(ع) مربوط به بیت المال بوده از این رو پرداختنش را به معاویه محول مى کند.
بنابراین، روشن شد که شرایط و موراد صلحنامه بسیار دقیق و اساسى بود و باء;ء درایت و پیش بینى امام مجتبى(ع) انجام گرفته است.
قرارداد مصالحه و اعلان آن، چنانچه در پانزدهم ربیع الاول سال 41 ه .ق انجام گرفته باشد، خلافت و حاکمیت آن حضرت پنج ماه و 24 روز به طول انجامیده است و اگر در 25 ربیع الآخر واقع شده باشد، حکومت آن حضرت هفت ماه و چهار روز طول کشیده است. و بالاخره اگر 25 جمادى الاولى باشد، هشت ماه و چهار روز شده است.
منبع : ماهنامه کوثر شماره 22
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
www.MASAFPORTAL.com
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صلواتی هدیه نمایید...
"اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"
برگرفته از سایت جنبش مصاف
وبلاگ الحسین ، با هدف نشر فرهنگ عاشورا در فضای مجازی تقدیم می کند ...
◄ محبوبیت امام حسین نزد خدا
◄ نماز ظهر عاشورا
◄ عاشورا و امر به معروف و نهی از منکر
◄ اهداف قیام امام حسین
◄ رمز جاودانگی عاشورا
◄ جنایت عباسیان و زائران حسین
◄ آخرین سخنان امام حسین
◄ خبر شهادت امام حسین در روز تولد
◄ عمر بن سعد که بود ؟
◄ عاشورا سند افتخار و سرافرازی شیعیان
◄ زنان و عزای حسینی
◄ حر بن یزید ریاحی و شهادت در کربلا
◄ خطبه و اتمام حجت امام با دشمنان
◄ عاشورا در کلام کودک 4 ساله ی عاشورا
◄ درس های عاشورا : غیرت
◄ زینب (س) بعد از عاشورا چگونه شد؟
◄ عُمَر و حضرت امام حسین
◄ سنگ نوشته حرم سه ساله
و بسیاری مطالب دیگر
چشمانمان منتظر قدوم مبارکتان است ...
لطفا انتشار دهید ...
خدانگهدار
ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞,ּּּּּ ּ ּ ּ ּ \____________________
ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞,ּ ּ ּ ּ ּ ּ \¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯/
ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּּ۞۞,ּּּ ּ ּ ּ\ یا حسین بن علی (ع) /
ּ ּ ּ۞۞ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּּ ּ ּּ۞۞ـּ ּ ּ ּ\__________________̲̲/_̲
ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ\¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯
ּ ּ۞۞ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ\
ּ ـ۞۞ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ۞۞ ּ ּ ּ ּ ـ۞۞ּ ּ \ּ ּ ּ ۞۞
ּ ۞۞ـּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ۞۞ ּ ּ ּ ـ۞۞ּּ ּ \ּ ּ ּ ּ۞۞
ּ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
ּ ּ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
ֹֹֹֹ¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯
ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּּ ּ ּ ּ ּ ۞ִִ ۞ִ۞