بیا وگرنه در این انتظار، خواهم مرد اگر که بی تو بیاید بهار، خواهم مرد به روی گونهی من، اشک سالها جاری است و زیر پای همین آبشار، خواهم مرد خبر رسید که تو با بهار، میآیی در انتظار تو من تا بهار خواهم مرد نیامدی و خدا آگه است من هر روز به اشتیاق رخت چند بار، خواهم مرد
اللهم عجّل لولیک الفرج